زندونی، اسمت چییه؟
چون فردا، موقع طلوع آفتاب، دیگه به دردم نمیخوره، آنقدرها ارزش پنهان کردن نداره، پارکر اندرسن
درجهت؟
زیاد به جایی نمیخوره؛ افسران ارشد باارزشتر از اونن که خودشونو به شغل مخاطرهآمیز جاسوسی به خطر بندازن. من گروهبانم.
ازکدوم هنگ؟
معذرت میخوام، جواب من، با توجه به اطلاعاتی که دارم ممکنه سبب بشه که پی ببرین رو در روی چه نیرویی هستین، چون خود من به خاطر کسب همین خبر بوده که به صفوف شما اومدهم؛ بنابراین، گفتن نداره.
بلبل زبون هم که هستی.
اگه دندون رو جگر بذارین، فردا صبح خواهید دید که خیلی هم بی سر و زبونم.
از کجا میدونی که فردا صبح قراره کشته بشی؟
میون جاسوسهایی که شب اسیر میشن این کارعادییه. آخه، یکی از رسوم نظامیگرییه.