بخشی از کتاب چیدمان مجدد سازمانها شروعی دوباره
نقشه راه موفقیت: بازسازی باورها و ارزشها
همه ما برای رسیدن به مقصد نیاز به راهنما و نقشه داریم؛ که موفقیت در زندگی هم از این قاعده مستثنا نیست. در همین راستا نیاز است ابتدا نقشه راه موفقیت ترسیم شود تا به راحتی بتوان فهمید که از کجا باید شروع کرد؟ چه مراحلی رو باید طی کرد؟ چطور باورها و ارزشهای خود را بازسازی نمود؟ چه مهارتهایی رو باید کسب کرد؟ و از همه مهمتر چگونه بینش خود را نسبت به جریان زندگی و موفقیت تغییر داد؟
هیچ انسان موفقی به طور اتفاقی به جایگاهی که دارد نرسیده است، بلکه با تلاش و کوشش و پیروی از اصول خاصی توانسته به موفقیت دست یابد. دارن هاردی در کتاب اثر مرکب اینطور بیان میدارد که: «بعضی اوقات به جای اینکه به دنبال آرزوهایتان بدودید باید شخصیت خودتان رو بهگونهای شکل بدهید که لیاقت داشتن آن آرزو رو داشته باشید در این هنگام است که آرزوها را به خود جذب میکنید».
نقشه راه موفقیت شامل سه بخش اصلی میباشد. بخش اول شامل مهارتهای اصلی توسعه فردی است که هر شخص موفقی بلااستثناء به این تواناییها نیاز دارد. نقشه با خودشناسی شروع میشود، یعنی در ابتدای راه شما باید بفهمید کی هستید و چه ویژگیهایی دارید تا بر اساس این شناخت قادر باشید سایر مراحل رو کامل کنید. مرحله بعد شناخت ارزشها است، شاید بپرسید چرا دوم گذاشتیم؟ چون به اعتقاد ما موفقیت بدون شناخت ارزشها و بازنگری در آنها معنایی ندارد و مرحله سوم به شما یاد خواهد داد که افکار و باورهای خودتان را مورد بازبینی و نوسازی قرار دهید و دنیای درونی خودتان را متحول کنید.
واژه ارزش[1] در معنایی که امروز برای آن متداول است، کاربردی است نسبتاً جدید و به نظر میرسد اساساً پیش از نیمه دوم قرن 19 واژه ارزش با این معنا به کار نمیرفته است. در گذشته این واژه با مفهومی مادی و اقتصادی و کمی و سنجشی به کار میرفت و متوجه مقدار و کمیت، نسبت به مقداری دیگر یا مقدار معیار بود.
کاربرد واژه ارزش در مفهوم معنوی ابتدا یک کاربرد استعاری بود؛ یعنی همانگونه که برای امور مادی ارزش قائل میشدند همین واژه را بهگونهای استعاری برای امور معنوی نیز به کار گرفتند. به تدریج این کاربرد استعاری چنان بر کاربرد اصلی غلبه پیدا کرد که حتی امروز گاه ارزش را صرفاً در مفهوم معنوی آن به کار میگیرند و فراموش میشود که ارزش فقط در فلسفه مطرح نیست و یکی از مباحث مهم اقتصاد نظری نیز هست. تا اینکه مثلاً گاهی گفته میشود ما دنبال مادیات نیستیم و دنبال “ارزشها” هستیم که منظور البته همان ارزشهای معنوی است
ارزش در اصطلاح دانش جامعهشناسی، عقایدی است که افراد یا گروههای انسانی دربارهی آنچه مطلوب، مناسب، خوب یا بد است، دارند. ارزشهای گوناگون نمایانگر جنبههای اساسی تنوعات در فرهنگ انسانی است. ارزشها معمولاً از عادت و هنجار نشأت میگیرند. ارزش به صورتی دوگانه در واقعیت وجود دارد: نخست به منزله آرمانی متجلی میشود که خواستار پیوستگی است و دعوت به احترام میکند. دوم در اشیاء یا رفتارهایی جلوهگر میشود که آن را به شیوهای عینی یا دقیقاً به شیوه سمبلیک بیان میکند.
ارزشها به دو گروه، بایدها و نبایدها تقسیم میگردند و پایه ارتباط هر فرد با خود و جهان خویشاند. بیشتر در ناخودآگاه آدمی، از تولد تا نوجوانی، ارزشها از سویی دادوستد ارتباطی از سوی دیگر هویت فرد را میسازند، چون کوهی از یخ که بخش بزرگ آن در ناخودآگاه پنهان است.
ارزشها پیدا و پنهان پایه هویت فردی و اجتماعی ما را میسازند، بی آنها نه آدمی آدم است و نه جامعه، جامعه. این ارزشها بر دوش زبان، گویش، شعر، امثال، روایات، اسطورهها، قصهها، جشنها، مراسم سنتی، آموزشها و… حرکت کرده و چرخش و نظم جامعه هفت میلیاردی ما را میسازند. به همین دلیل است که تغییر ناگهانی ارزشها به آسیبهای فردی و جمعی منجر میگردد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.